ای وای به حال کودکی که در خانهی خود و از طرف اهل خانه، بهخاطر لکنتاش رنج میکشد!
تلخ است داشتن خانواده ای که در آن، پویایی نیست! نه کتابی خوانده میشود نه مجله و روزنامه ای – نه به موضوعات مهم توجهی میشود و نه دانش کافی برای حل مسایل وجود دارد!!!
بی حواسی مادر و بی خیالی پدر و خواهر و برادری که حمایتگر نیستند، چنان تنشی برای کودک لکنت دار ایجاد میکند که خود را تنها و بی کس و درمانده و زخمی میبیند، و تصور میکند موجودی نامرییست که از سرزمین دیگری آمده است! و اکنون در میان جمعی چنین بی خبر، که از او فقط صوت خدشه دارش را میشنوند و دیگر هیچ، چه میکند و چه باید بکند؟ روح این کودک آزرده است، بجای کمک و حمایت، با ساکت کردنش در جمع، فقط اوضاع را بدتر میکنید! آدمی میسازید که حتی در بزرگسالی و در سن ازدواج، هنوز توان اداره کردن خود را ندارد
و حال که بزرگتر شده و دیگر به وضوح جلوی چشم تان است، جنجال میکنید و تنشهای بیشتر و بیشتر ایجاد میکنید!
کاش فقط یک جمله را میفهمیدید:
تنش، لکنت میآورد و لکنت، تنش! و این دور باطل همچنان پابرجاست.
آرام باشید و راه چاره بیاندیشید .
نه اینهمه بی تفاوتی جایز است، نه هراسان شدن و غصه خوردن!
نگرانی بیش از حد برخی مادران، باعث میشود که کودک نقص بزرگی را در وجود خود تصور کند که راه حلی هم ندارد !
مادر عزیز ،
هنوز پس از سالها، تا دختر نازنینت مکثی در کلام و وقفهای در جملاتش میاندازد، چشمانت از اشک پر میشود! باور کن که راه چاره همین نزدیکی هاست و این مشکل صعب العلاج نیست .
مسیر کمی طولانیست و نباید در میانهی راه توقف کرد – این شرط درمان است . نه خانواده و نه درمانگر و نه فرد لکنت دار، مجاز نیستند این قاعده را ندید بگیرند – توقف، به معنای عقب ماندن و نرسیدن است .
دوری مسیر تا مرکز گفتاردرمانی و ویزیت بالا هم نباید بهانهای برای ایستادن باشد! کلینیکهای بسیاری وجود دارد که پول هنگفتی از شما طلب نمیکنند .
در پایان مسیر، لذت بی حد موفقیت پس از سیل مشکلات را خواهید چشید و هم شما و هم فرزندتان به این عزم و اراده افتخار خواهید کرد